ساعت بساعت. ساعت تا ساعت. دمبدم. لحظه بلحظه: بدان باید نگریست که ساعت ساعت خللی افتد. (تاریخ بیهقی چ ادیب پیشاوری ص 426). ای دل تو برو در بر جانان می باش ساعت ساعت منتظر جان می باش. انوری (دیوان چ نفیسی ص 611). رجوع به ساعت بساعت شود، ناگهان. غفلهً: اگر هزار چنین کنند من نام نیکوی خود زشت نکنم که پیر شده ام و ساعت ساعت مرگ دررسد. (ایضاً ص 337)