عمل ساختن. سازگاری. سازواری. حسن سلوک. خوش رفتاری. سازندگی. هماهنگی. توافق. اتفاق و پیوستگی و مواصلت. (ناظم الاطباء) ، تساهل، آشتی. صلح (در اصطلاح وزارت خارجه). (فرهنگستان). تعهد و معاهده، اتفاق از روی مکر و حیله. (ناظم الاطباء) ، ایجاد و اختراع و احداث. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس) ، ساخت و شکل. (ناظم الاطباء) ، سازش حاصل گردیدن، حصول توافق بین دو طرف. حصول صلح و آشتی. رجوع به ساختن شود