معنی سارحه سارحه (رِ حَ) ستور چرنده. سارح. ماشیه. رجوع به سارح شود. گویند: ما له سارحه و لارائحه. یعنی نیست او را چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). نیست او را ستور که بامداد برود و شبانگاه درآید. (مهذب الاسماء) لغت نامه دهخدا