معنی سابق الذکر سابق الذکر (بِ قُذْ ذِ) پیش گفته. در بالا گفته شده. مذکور. مزبور. نامبرده. مسطور. مشارالیه. سالف الذکر. مارالذکر لغت نامه دهخدا