در دو شاهد زیر ظاهراً بمعنی اظهار ستوه و شکایت کردن، شکوه کردن و پناه جستن آمده است: نکند دوست زینهار از دوست دل نهادم بر آنچه خاطر اوست. سعدی (گلستان). زینهار از کسی که از غم دوست پیش بیگانه زینهار کند. سعدی. ، امان طلبیدن. زینهار طلب کردن. مصونیت خواستن: خاقانی است بر در او زینهاریی وین زینهاری از کرمش زینهار کرد. خاقانی