سلیح و کجیم را گویند که یراق جنگ و پوشش اسب باشد در روز جنگ. (برهان) (از انجمن آرا) (ازآنندراج) (از ناظم الاطباء). سلاح. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زین اوزار. متقدمین از شعراء کلمه زین افزار را بمعنی ادوات جنگ گرفته اند. (یشتها ج 2 ص 140). از: ’زین’ (سلاح) + افزار. پهلوی ’زن افزار’. (حاشیۀ برهان چ معین) : وزین کرانه کمان برگرفت و اندرشد میان آب روان باسلیح و زین افزار. فرخی. چو خواست کردن از خود جدا ترا آن شاه نه سیم داد و زر و نه زین نه زین افزار. ابوحنیفۀ اسکافی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 280). چون برکشی آن بلارک گوهردار بر مرکب تازی فکنی زین افزار. ازرقی (از انجمن آرا). رجوع به ’زین’ و زیناوند و یسنا ص 136 و دیگر ترکیبهای زین شود