مرکّب از: زیلو + چه، پسوند تصغیر، (حاشیۀ برهان چ معین). پلاس و گلیم کوچک را گویند همچو بوق وبوقچه و صندوق و صندوقچه و امثال آن. (برهان). مصغرزیلو. گلیم و پلاس کوچک. (ناظم الاطباء) : تا گشت خاک مقدم زیلوچه بوریا ای بس که در طریق نمد گوشمال یافت. نظام قاری. نگر که بالش زربفت و نطع زیلوچه ز کتم غیب که می آورد بصدر صدور. نظام قاری. رجوع به زیلو شود