آسیب رسیدن. به گزند و ضرر دوچار شدن: شور عشق تو در جهان افتاد بی دلان را بجان زیان افتاد. خاقانی. مایۀ سلوت به غربت شد ز دست دل زیان افتاد و محنت سود بس. خاقانی. ملرز از بیم جان خسرو اگر از عشق می لافی که باشد سهل عاشق را اگر جانی زیان افتد. میرخسرو (از آنندراج). رجوع به زیان و دیگر ترکیبهای آن شود