معنی زوح
- زوح (تَ مَ حُ)
- پراکنده کردن شتران، فراهم و گرد آوردن شتران. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). از لغات اضداد است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، رفتن و دور شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، زایل گردیدن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
