مخفف زودتر، (آنندراج)، زودتر و بتعجیل و بشتاب، (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) : چو این نامه بخوانی هر چه زوتر بکن تدبیر شهرآرای دختر، (ویس و رامین)، بر مسکنش هر لحظه من نالم ز درد جان و تن یارب ز لطف خویشتن بازش به من زوتر رسان، جوهری (از یادداشت بخطمرحوم دهخدا)، دامن او گیر زوتر بی گمان تا رسی در دامن آخر زمان، مولوی، منتظر در غیب جان مرد و زن مول مولت چیست زوتر گام زن، مولوی (یادداشت ایضاً)، زن توقف کرد، مردش بانگ زد کای عدو زوتر ترا این می سزد، مولوی (یادداشت ایضاً)، رجوع به زودتر شود