معنی زوال زوال (تَ) استعمال ورزیدن در کاری و مروسیدن و رنج کشیدن در آن. (منتهی الارب). مزاوله. (ناظم الاطباء) ، ارادۀ کاری کردن. (منتهی الارب). رجوع به مزاوله شود لغت نامه دهخدا