معنی زعب
- زعب (تَ مَدْ دُ)
- دفع کردن مر او را ((کسی را)) قطعه ای از مال. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دفع کردن و پاره ای از چیزی فرا کسی دادن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) : زعب له من المال زعبه و یضم،داد و برید برای او پاره ای از مال. (منتهی الارب)
