پر کردن آوند را، بریدن و پاره کردن آوند را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پر گردیدن رودبار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، برداشتن مشک پر را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، گاییدن زن را پس پر ساختن آن را از منی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، گرانبار رفتن بعیر، دفع نمودن بار را و دور کردن آن را. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، یا برداشتن بار را و راست ایستادن. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، راندن چیزی را، تقسیم نمودن چیزی را در خود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)