جدول جو
جدول جو

معنی زریاب

زریاب
(زَ)
لقب علی بن نافع مولای مهدی و معلم ابراهیم موصلی که در 136 ه. ق. به اندلس نزد علی عبدالرحمن اوسط رفت و علی عبدالرحمن به تن خویش سواره به استقبال او شد. (تاج العروس، از ابن خلدون، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). موسیقی دانی است ایرانی و وی به اندلس می زیست و نزد اهل اندلس منزلت اسحاق بن ابراهیم موصلی را به عراق دارد در صنعت غناء و معرفت وی بدین علم. و او را اصوات مدونه ای است که در آن کتابها نوشته اند و به زریاب مثلها زنند، چنانکه احمد بن عبدربه در مدح خواننده ای گوید:
لو کان زریاب حیاثم اسمعه
لذاب من حسد او مات فی کمد.
اغانی او را ابوالحسن اسلم بن احمد بن سعید ابن قاضی الجماعه اسلم بن عبدالعزیز کتابی کرده است. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). رجوع به اعلام زرکلی، عقد الفرید ج 7 ص 36، 80 و ج 8 ص 145، ترجمه مقدمۀ ابن خلدون، اطلاعات ماهانۀ بهمن ماه 1329 شمارۀ 11، مجلۀ ایرانشهر سال سوم شماره 3 ص 166 و شمارۀ 6 ص 346 و شمارۀ 8 ص 495 و دزی ج 1 ص 590 شود
لغت نامه دهخدا