زنی که از کارها دوری جوید. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). زنی که خود را از کاردور دارد و گرد آن نگردد. (منتهی الارب) (از متن اللغه) (از ناظم الاطباء) ، مردی که از کارها دوری جوید. (اقرب الموارد) ، مردی که در بلاد بگردش نپردازد، زحفه نیز گویند. (از محیط المحیط). مردی که سیاحت بلاد نکند و سفر نگزیند. (منتهی الارب). مردی که نمیرود در زمین. (ترجمه قاموس). مردی که سیاحت بلاد نکند و سفر ننماید. (ناظم الاطباء)