جدول جو
جدول جو

معنی زحام کردن

زحام کردن
(چَ پَ بَ تَ)
فشار آوردن. مزاحمت. زحام:
چو بر تو دهر به آفات خود زحام کند
ترا بصبر بر او قصد شام باید کرد.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا