جدول جو
جدول جو

معنی زبونگیری

زبونگیری
(زَ)
عاجزچزانی:
زبونگیری نکرد آن صید نخجیر
که نبود شیر صیدافکن زبونگیر.
نظامی
لغت نامه دهخدا