مرد شوخ بیباک. (منتهی الارب). مرد بیباک که از هرچه با وی گویند باک ندارد. (اقرب الموارد). بسیار بدکننده است که پروا نمیکند به آنچه گفته شده است از برای او و بدین معنی است زبعبکی. (از شرح قاموس). فاحش که باک ندارد از بدهایی که بدو یا درباره او گویند. (متن اللغه). مرد شوخ چشم بیباک. زبعبکی بباء مشدده، مثله. (آنندراج). مرد شوخ چشم بیباک که از هرچه به وی گویند باک نداشته باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به زبعبکی شود، مرد تندمزاج را زبعبک گویند. (از تهذیب الالفاظ ابن سکیت چ بدوی ص 88)