معنی زبردست شدن زبردست شدن (لِ کَ دَ) قوی شدن. توانا شدن و بدست آوردن قوت و قدرت: زبر دست شد مردم زیردست بکین مرد دینی بزین برنشست. فردوسی لغت نامه دهخدا