جدول جو
جدول جو

معنی زبح

زبح
(زِ بَ)
قراوتاش، از امرای زمان سلطنت سلطان ابوسعید از قبیلۀ قراوتاش که با چند امیر دیگر بهمراهی امیر ایرنجین با سلطان ابوسعید درافتادندو با او از در عناد و مخالفت درآمدند، در نزدیک دیه مناره دار با سپاه سلطان ابوسعید مصاف دادند، امیر شیخعلی پسر امیرایرنجین کشته شد و خود او در ده کاغذکنان به اسیری افتاد، از مجموع امرای یاغی که همه یا کشته و یا اسیر شدند چهار تن بسلامت بیرون جستند که یکی از آنها چوپان قراوتاش بود، (ذیل جامع التواریخ رشیدی صص 100 - 103)، چوپان قراوتاش چندی بعد بدست امیرسوتای که از دیار بکر متوجۀ سلطانیه بود افتاد و کشته شد، (حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 3 ص 207)
لغت نامه دهخدا