جدول جو
جدول جو

معنی زبان گیری کردن

زبان گیری کردن
(شُدَ)
از حال لشکر مخالف تحصیل اطلاع کردن. زبان گرفتن. زبان گیری: تا نزدیک نهاوند رسید آنجا زبان گیری کرد و اخبار احوال لشکر فرس معلوم نمود و بازگشت. (ترجمه تاریخ اعثم کوفی نسخۀ خطی ص 97). رجوع به زبان گیر و زبان گرفتن و زبان گیری شود
لغت نامه دهخدا