معنی زبان گم شده زبان گم شده (تَ / تِ) گنگ شده. بی زبان شده. خاموش گشته: آری منم آن نای زبان گم شده که اسرار الا ز ره چشم بمحرم نفروشم. خاقانی. چون نای شدم سر چو زبان گم شده خواهم تا بیش ز کس دم نخرم دم نفروشم. خاقانی لغت نامه دهخدا