معنی زبان کردن زبان کردن (خوَ / خُ دَ) زبان درازی کردن. (آنندراج) (ارمغان آصفی ج 2 ص 6). کنایه از زبان دراز کردن و سخن به درازی گفتن. (مجموعۀ مترادفات ص 191) : شمعی که پیش روی چو ماه تو برکشند از تیغ گردنش بزنم گر زبان کند. میرخسرو (از آنندراج) لغت نامه دهخدا