جدول جو
جدول جو

معنی زبان شکسته

زبان شکسته
(مُ تَ / تِ)
کژمژزبان. لال پتی:
گویی زبان شکسته و گنگ است بت ترا
ترکان همه شکسته ز بانگ تواند نون.
عماره.
رجوع به ناظم الاطباء ذیل شکسته زبان شود
لغت نامه دهخدا