جدول جو
جدول جو

معنی زبان بند کردن

زبان بند کردن
(نِ شَ تَ)
عمل جادویی برای بستن زبان اقوام زن از بدگویی او پیش شوهر و امثال آن. جادو کردن. افسون کردن:
بخواب نرگس جادوش سوگند
که غمزه ش کرد جادو را زبان بند.
نظامی.
زبان بگشای چون گل روزکی چند
کز این کردند سوسن را زبان بند.
نظامی.
تا زبان بند آن پری نکنم
سردرین کار سرسری نکنم.
نظامی
لغت نامه دهخدا