ابن عبدالعزیز بن مروان از سران لشکربنی امیه است و مروان بن محمد پس از آنکه بسال 132 هجری قمری بمصر فرار کرد گروهی از لشکریان خویش را بسرداری کوثربن اسود غنوی برای سرکوبی اسودبن نافع فهری وگروهی دیگر را بریاست زبان برای جنگ با عبدالاعلی بن سعید فرستاد. زبان، عبد الاعلی را فراری ساخت. در آخرین روزهای ذیحجۀ سال 132 هجری قمری که مروان در بوصیربقتل رسید زبان بن عبدالعزیز بن مروان و عبدالعزیز بن جزی بن عبدالعزیز نیز با او کشته شدند. زبان چند فرزند داشت به نام ابراهیم، اسماعیل، جزی، طفیل و محمد. جزی و اسماعیل به اندلس فرار کردند و محمد و طفیل و مروان بن اصبعبن عبدالعزیز و فرزندش پس از مروان بقتل رسیدند. برخی گفته اند محمد بن زبان نیز موفق به فرار گردید. (از کتاب الولاه والقضاه ص 978). در تاریخ ابن عساکر آمده: زبان برادر عمر بن عبدالعزیز است و درمصر اقامت داشت و فرزندان وی در اندلس بسر میبردند. او بوسیلۀ برادر عمر از عایشه روایت کرده که: وتر را سه رکعت میخواند بدینطریق که در رکعت دوم سلام میداد سپس یک رکعت مستقل دیگر بجا می آورد... زبان سید بنی عبدالعزیز بود و از فرمان آنان بشمار میرفت. در واقعۀ بوصیر (132 هجری قمری) با مروان حضور داشت و در اثر سرکشی اسب بزمین افتاد و بدست لشکریان عباسی بطورناشناس گرفتار شد و بقتل رسید. (از تهذیب تاریخ ابن عساکر). یاقوت آرد: سعد بن شریح در مدح زبان گوید: یا باعث الخیل تردی فی اعنتها من المقطم فی اکناف حلوان لازال بعضی ینمی فی صدورکم ان کان ذالک من حی لزبان. رجوع به کتاب الولاه والقضاه صص 71-72 و حسن المحاضره ص 118 شود