جدول جو
جدول جو

معنی زبان بازی کردن

زبان بازی کردن
(دَ / دُ دِ کَ دَ)
مکالمه کردن. باهم سخن گفتن. (آنندراج) :
سخن دارد به آب زندگی لعل گهربارش
زبان بازی بکامل میکند مژگان خونخوارش.
صائب.
بخود چو موی میانت ز رشک میپیچم
چو شانه با سر زلفت کند زبان بازی.
محمدقلی میلی (از آنندراج).
و رجوع به زبان بازی شود
لغت نامه دهخدا