سلق. (دهار) (ترجمان القرآن). زبان بازی کردن. شوخی و گستاخی کردن در سخن. بی باکانه سخن گفتن: سعدی دلاوری و زبان آوری مکن تا عیب نشمرند بزرگان خرده دان. سعدی. هنر بیار و زبان آوری مکن سعدی چه حاجتست که گوید شکر که شیرینم. سعدی. ، سخنوری: عالم راستکار در پیش اسکندر بحجت زبان آوری میکرد. (مجالس سعدی ص 20). رجوع به زبان آور و زبان آوران و زبان آوری شود