ابن علأ بن عمار مازنی مکنی به ابوعمرو (70-154 هجری قمری) یکی از قراء سبعه. یونس و دیگر مشایخ بصریین قرائت از وی گرفته اند. (ازفهرست ابن الندیم). یاقوت آرد: زبان بن علأ بن عمار مکنی به ابوعمرو بن عریان بن عبدالله...بن خزاعه بن مازن بن... الیاس بن مضربن معدبن عدنان معروف به مازنی. یکی از قراء سبع است. نام وی به اختلاف نقل شده و 21 قول مختلف در این باب وجود دارد و صحیح آن است که وی زبان نام داشته است بدلیل آنکه فرزدق وقتی او را در قصیده ای هجو گفته و سپس برای عذرخواهی بنزد وی رفت، مازنی که از شعر او آگاه شده بوده با او چنین گفت: هجوت زبان ثم جئت معتذرا من هجوزبان لم تهجو و لم تدع. وی بسال 68 یا 65 هجری قمری در مکه متولد گردید و در کوفه بسال 154 هجری قمری درگذشت. در مکه، مدینه، بصره و کوفه از بسیاری مشایخ مانند: انس بن مالک، حسن بصری، سعید بن حبیر، عکرمه و مجاهد اخذ حدیث کرده و علم نحو را از نصر بن عاصم لیثی فراگرفته است. جمعی کثیر نیز علم قرائت را از وی فراگرفته اند و از آن جمله است: عبدالله بن مبارک، یزیدی، خلیل بن احمد، یونس بن حبیب بصری. ابومحمدیزیدی نحو را از او گرفته است و او در ادبیات و دیگر علوم نیز شاگردان بسیار داشت مانند: ابوعبید، معمر بن مثنی، اصمعی، معاذ بن مسلم نحوی و دیگران. سیبویه علم حروف را از او نقل کرده است. مازنی در عربیت، قرآن، وقائع عرب و شعر عالمترین مردم بود و یونس بن حبیب درباره وی میگفت: اگر بتوان به سخن کسی در همه چیز استناد کرد همانا سخن ابوعمرو بن علاء است که سزاواراستناد است. ابوعبیده گوید: ابوعمرو دانشمندترین مردم است در قراآت، عربیه و وقایع عرب و شعر. خانه اوتا سقف پر از دفترها و مؤلفات او بود، سپس به زهد روی آورد و همه دفاتر خویش را بسوخت. یحیی بن معین ودیگر اهل حدیث ویرا موثق، راستگو و سخنش را در قراآت حجت دانسته اند. روایاتی جالب و فوائد بسیار از او نقل شده است. (از العقد الفرید ج 11 صص 156- 160 چ محمدسعید عریان). زبان برادری فاضل و ذوفنون داشت به نام ابوسفیان بن علاء وی بطوری که در بغیه الوعاه بنقل از زبیدی و قفطی آمده در نحو، قرائت و انساب دست داشته و سعید از او روایت کرده و یحیی او را موثق دانسته است. ابوسفیان در 165 هجری قمری درگذشت. یکی از احفاد زبان جهم بن یحلف است که از ادیبان و نحویان و بقول یاقوت راویۀ احادیث و در شعر و علم غریب اللغه علامه ای بوده تقریباً هم پایۀ اصمعی و احمر. ابن مناذ درمدیح او گوید: سمیتم آل العلاء لانکم اهل العلاء و معدن العلم و لقد بنی آل العلاء لمازن بیتا احلوه مع النجم. (از روضات الجنات ص 299). رجوع به معجم الادباء ج 10 ص 217 و 258، ج 11 ص 73، 86 و 213، الاعلام زرکلی، حبیب السیر چ قدیم ص 275 و فهرست ابن الندیم شود