معنی ز پای افکندن ز پای افکندن (شُ دَ) کنایه از کشتن. بزمین افکندن. از پای درآوردن: بر ایشان ببخشید زورآزمای وز آن پس نیفکند کس را ز پای. فردوسی. رجوع به ز پای فکندن و از پای افکندن و از پای فکندن شود لغت نامه دهخدا