معنی ریوع ریوع (تَ لَهَْ هَُ) ریع. ریعان. ریاع. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : بعضی به گیاه و کشت سد رمق می کردند تا از روع و ریوع اطماع به انقطاع رسید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 296). رجوع به ریع شود لغت نامه دهخدا