معنی ریب
- ریب (یَ)
- جمع واژۀ ریبه. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، مأخوذ از تازی به صورت مفرد:
ای فلک قدر یقین دان که بر مدحت تو
نیست در شاعری من نه ریا و نه ریب.
سنایی.
- بی ریب، بدون شک:
دجال چیست عالم و شب چشم کور اوست
وین روز چشم روشن اویست بی ریب.
ناصرخسرو.
رجوع به ریبه و ریب شود
