پنهان شدن. مختفی گشتن. روی برتافتن. (یادداشت مؤلف) : رسول گفت یا فاطمه... این نه آن کس است که روی از وی درکشند. (قصص الانبیاء ص 243). (حقه) به خزانه دار شاه سپرد و روی درکشید و پنهان شد. (نزهت نامۀ علایی). برون رفت و روی از جهان درکشید چو عنقا شد از بزم شه ناپدید. نظامی. به نفرت ز من درمکش روی سخت. (بوستان)