جدول جو
جدول جو

معنی روع

روع
(رَ)
ترس و بیم و خوف و فزغ. (ناظم الاطباء). بیم. (آنندراج) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب). ترس. (دهار) (آنندراج) (منتهی الارب). باک. رعب. هراس. اذیب. (یادداشت مؤلف).
- روعاً او طوعاً، به میل یا ترس. از روی ترس یا به میل خود. خواهی نخواهی: تمامت ارکان ملک بنی ایوب امروز روعاً او طوعاً در سلک عبودیت منتظم اند. (تاریخ جهانگشای جوینی).
، جنگ. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا