ظاهراً جایگاه سبزه و چمن. باغستان. چمنزار: بود در روضه گاه آن بستان چمنی بر کنار سروستان. نظامی. روضه گاهی چو صد نگار در او سرو و شمشاد بیشمار در او. نظامی. چشم او را که مهر مازاغ است. روضه گاه برون این باغ است. نظامی. ، مقبره. گور: از کوه درآمدی چو سیلی رفتی سوی روضه گاه لیلی. نظامی. کردند چنانکه داشت راهی بر تربت هر دو روضه گاهی. نظامی