روشنایی بخشنده. روشنایی دهنده. نوربخش. نوربخشنده. نوردهنده. آنکه یا آنچه روشنایی ببخشد. آنکه یا آنچه بتواند نور دهد: بنام روشنایی بخش بینش که روشن چشم از او گشت آفرینش. نظامی. ای چو خورشید روشنایی بخش پادشا بلکه پادشاهی بخش. نظامی. گرچه خورشید فلک چشم و چراغ عالم است روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو. حافظ