جدول جو
جدول جو

معنی روح پروردن

روح پروردن
(تَ نَ / نِ شُ دَ)
پروردن روح. زنده گردانیدن. حیات بخشیدن:
فراق روی تو آن روز نفس کشتن بود
نظر بروی تو امروز روح پروردن.
سعدی
لغت نامه دهخدا