رنگارنگ. رنگ برنگ. به لونهای مختلف. به رنگهای گوناگون. ملون به الوان مختلف. گوناگون: از باد روی خوید چو آب است موج موج وز نوسه پشت ابر چو جزع است رنگ رنگ. خسروانی. هم از آشتی راندم و هم ز جنگ سخن گفتم از هر دری رنگ رنگ. فردوسی. ز اسب و ستام و ز خفتان جنگ ز یاقوت و هر گوهر رنگ رنگ. فردوسی. همان جوشن خویش و خفتان جنگ به خروارها دیبۀ رنگ رنگ. اسدی. سیاهبرگ گل رنگ رنگ گوناگون ز باد مشکین برهم زنان علم بعلم. سوزنی