معنی رگوب رگوب (رُ) کرباس و لتۀ کهنه. رگو: این حصار را نتوانی گشادن تا رگوب حیض زنان خون آلود بر دیوار این حصار برفکنی. (بلعمی). رجوع به رگو شود لغت نامه دهخدا