جدول جو
جدول جو

معنی رقصاندن

رقصاندن
(کامْ وَ شُدَ)
رقصانیدن. بپای کوبی داشتن. مصدر منحوت از رقص عربی. ترقیص. به رقص آوردن. به رقص درآوردن. به رقص داشتن. او را به رقص در کردن. برجهانیدن. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا