جدول جو
جدول جو

معنی رطبه

رطبه
(رَ بَ / بِ)
یونجه. سپست تر را گویند چون سبز بود و جمع او رطاب بود وابوعبید از اصمعی روایت کند که سپست تر را رطبه گویند و لیث گوید خشک آن را عرب قت گوید و بعضی گویند قت تر آن و خشک آن هر دو را گویند و اصمعی گوید: فصافص جمع فصفصه است و به پارسی او را سپست گویند. (از صیدنۀ ابوریحان بیرونی). فصفصه است و چون خشک شود قت خوانند و علف گویند به پارسی اسپرست و یا اسپست گویند. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی) : و بر جریب رطبه پنج درهم. (ترجمه تاریخ قم ص 182). رجوع به همان متن و تحفۀ حکیم مؤمن و مخزن الادویه ص 290 شود
لغت نامه دهخدا