سام میرزا، پسر محمدقلی میرزا ملک آرا. وی در تهران به تحصیل دانش پرداخت و از همه علوم بهره گرفت. بواسطۀ ذوق فطری و موروثی به شعر و شاعری گرایید و در اندک مدت به مقامی ارجمند در جهان ادب رسید و به مدح ناصرالدین شاه پرداخت و مورد توجه و تکریم قرار گرفت. رضوان در شکارگاهها به بدیهه رباعی مناسب تیراندازی شاه می گفت و سلطان تحسین و احسانش می کرد. دیوان اشعارش جمع نگردید، چند بیت زیر از اوست: بتابهار منا نوبهار خرم شد زمین نمونۀ این سبزگونه طارم شد پیاله را سپر غم نماو خیره مباش که کوه و دشت پر از خیری و سپرغم شد بیار بادۀ درغم مباش در غم و رنج که عندلیب به گل در نوای درغم شد ز نوبهار چنین سبزه رست و لاله دمید و یا هر آنچه شد از فیض صدر اعظم شد نشد مکرم شخص شریف او ز لقب که صدر اعظمش از شخص او مکرم شد چو شاه ناصردین شد وزیر نصرالله سپاهیان را نصرت قرین و همدم شد. (ازمجمع الفصحا ج 1 ص 28 و 29). ورجوع به فرهنگ سخنوران و گنج شایگان صص 40- 57 و 547- 550 و انجمن آرای ناصری (انجمن دوم شخص 8) و المآثر و الاّثار ص 190 و حدیقهالشعراء ص 76 شود