رضائی کاشی آدمی خوش سلیقه و پیش ارباب نظم مقبول القول است، این ابیات از اوست: زنجیر در زندان غم از بسکه با من کرده خو هرگاه می جنبم زجا بنیاد شیون میکند # هر چند بینمت بتو میلم فزون شود آب حیاتی از تو کسی سیر چون شود، # حاضری لیک حجابم ز تو دارد محروم طرفه حالی است تو اینجائی و حرمان اینجاست، # تسکین دل بوعده وصل تو چون دهم در پیش من نشسته ای و نیست باورم، # رضائی گر بزور از پیش رفتی کار عاشق را بدین بی دست وپایی کار صد فرهاد میکردم، # قبرم بشکافید و ز تأثیر محبت اعضای درست و جگر پاره ببینید، (ترجمه تذکرۀ مجمع الخواص ص 310)