جدول جو
جدول جو

معنی رسوا گشتن

رسوا گشتن
(تَ رَ تَ)
رسوا گردیدن. رسوا شدن. مفتضح گشتن:
بر سر کوی تو هرگاه که پیدا گشتم
سگ کویت به فغان آمد و رسوا گشتم.
محتشم کاشانی (از ارمغان آصفی).
و رجوع به رسوا شدن و رسوا گردیدن شود
لغت نامه دهخدا