معنی رستخیز درافکندن
- رستخیز درافکندن (تَ کَ دَ)
- رستخیز افکندن. هنگامه بپا کردن. وحشت آفریدن. قیامت بپا کردن:
به تیر و کمان و به شمشیر تیز
درافکند در سرکشان رستخیز.
فردوسی.
برانگیخت چون چرمۀ گرم خیز
درافکند در هندوان رستخیز.
اسدی (از شعوری).
و رجوع به رستخیز افکندن و رستخیز فکندن و رستخیز برآوردن شود
