جدول جو
جدول جو

معنی ردس

ردس
(تَ قَیْیُ)
سنگ انداختن بر کسی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). ردس قوم، سنگ انداختن بر ایشان. (از اقرب الموارد). سنگ انداختن در چیزی. (تاج المصادر بیهقی) ، کوفتن دیوار را به مرداس. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). کوفتن زمین یا دیوار را به مرداس. (از اقرب الموارد) ، کوفتن و هموار کردن زمین را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، بردن چیزی را: ردس بالشی ٔ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، به جایی رفتن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، ریزه کردن سنگ را به سنگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا