جدول جو
جدول جو

معنی ردت

ردت
(رِدْ دَ)
ردّه. ردّه. برگشتگی از دین. (یادداشت مؤلف) : قتیبه بن طغشاده بسبب ردت که از وی ظاهر شده بود ابومسلم او را بکشت. (تاریخ بخارای نرشخی ص 11).
- ردت آوردن، مرتد شدن. از دین برگشتن. ترک دین گفتن: و از بعد طغشاده پسر وی به ملک بنشست، مدتی مسلمان بود تا ردت آورد در زمان ابومسلم رحمه اﷲ. ابومسلم خبر یافت و او را بکشت. (تاریخ بخارای نرشخی ص 10). هر باری اهل بخارا مسلمان شدندی و باز چون عرب بازگشتندی ردت آوردندی و قتیبه بن مسلم سه بار ایشان را مسلمان کرده بود باز ردت آورده کافر شده بودند. (تاریخ بخارای نرشخی ص 57). و رجوع به ردّه شود
لغت نامه دهخدا