معنی رخنه گشتن رخنه گشتن (تَعْ کَ دَ) سوراخ گشتن. سوراخ شدن. شکاف برداشتن. رخنه شدن: زآن نکرد آهنگ شیر شرزه از بیم سنانش رخنه گشتی چرخ و جستی برج شیر از آسمانش. فرخی. در عافیت آبادت از رخنه درآمد غم پس رخنه چنان گشتی کآباد نخواهی شد. خاقانی لغت نامه دهخدا