جدول جو
جدول جو

معنی رخصه دادن

رخصه دادن
(تَ عَلْ لُ کَ دَ)
رخصت دادن. اجازت دادن. اجازه دادن:
مژگانت را به کشتن من رخصه داده ای
لب را به زنده کردن فرمان نمیدهی.
خاقانی.
رخصه تان می دهم به دود نفس
پرده بر روی آفتاب تنید.
خاقانی.
و رجوع به رخصت دادن شود
لغت نامه دهخدا