معنی رخصه دادن رخصه دادن (تَ عَلْ لُ کَ دَ) رخصت دادن. اجازت دادن. اجازه دادن: مژگانت را به کشتن من رخصه داده ای لب را به زنده کردن فرمان نمیدهی. خاقانی. رخصه تان می دهم به دود نفس پرده بر روی آفتاب تنید. خاقانی. و رجوع به رخصت دادن شود لغت نامه دهخدا