جدول جو
جدول جو

معنی رخت فکندن

رخت فکندن
(تِ کَ دَ)
مخفف رخت افکندن. رها کردن و افکندن جامه یا کالا و اسباب و لوازم، مقیم شدن. ساکن گشتن. اقامت ورزیدن. سکنی گزیدن:
بر بام سدره تا در ادنی فکنده رخت
روح القدس دلیلش و معراج نردبان.
خاقانی.
فکندند ماهی بر آن چشمه رخت
برآسوده گشتند از آن رنج سخت.
نظامی
لغت نامه دهخدا